نقش انسان در بینش زرتشت

در بینش زرتشت ، انسان موجودی بی اختیار نیست که سرنوشتش را از پیش برایش تعیین کرده باشند و خودش در آن نقشی نداشته باشد. اهورامزدا انسان را موجودی آزاد آفریده وبه او نیروی انتخاب داده تا بتواند راه زندگی خود را با ارادهً خویش برگزیند و به خواست خود، خوشبختی و یا برعکس رنج، سختی وبدبختی را در زندگی احساس کند. زرتشت آفریده شدن جهان هستی را بی هدف واتفاقی نمی داند بلکه والاترین هدف آن را گسترش راستی وهنجار درست در زندگی انسان می داند چنانکه ساختار هستی ازآغاز تا انجام بر راستی بنیان شده است. 
اززمانی که انسان با پیام زرتشت آشنا شد وتلاش کرد تا آن را درزندگی به کارگیرد به هویت تازه ای دست یافت وراه پیشرفت درکارها راهدفمند دنبال کرد.انسان دریافت که در آفرینش نقش ویژه ای را برعهده دارد چنانچه بخواهد درجایگاه ارزشمند انسانی استوار باشد وبه آن افتخار کند بایستی این ویژگی ها را در خود پویا وپایدارسازد. یاد آوری برخی از نقش های انسان در زندگی برپایهً آموزش های زرتشت، جوانه های پیشرفت وسازندگی اورا شکوفاتر، وانسان را از شادمانی وآرامش بیشتری بهره مند خواهد ساخت. 
نخستین آموزشی که زرتشت به انسان می دهد باور داشتن به یکتایی خداوند است، او خدای یگانه را با ویژگی دانای بزرگ ِهستی بخش، وبه نام اهورامزدا بیان می کند، زرتشت باور دارد که پروردگار جهان سراسر نیکی وداد است زیرا خداوند از خردِ پاک ومقدس بهره دارد. دراین دیدگاه انسان، دوست، یاور وهمراه خداوند است به همین روی ازآفریدگار خود ترس و وحشتی به دل ندارد ونیازی نیست که به انگیزهً فرارازمجازات ومکافات خداوندی برای او بندگی کرد واز او هراس و ترس داشت. 
زرتشت باوردارد که سرشت انسان با نیکی و خوبی آمیخته شده است زیرا فروزه ای از نیروی اهورایی به نام فروهر جان مایهً آن است بنابراین چنانچه انسان از خرد رسا و پاک اهورایی که در نهاد خود دارد بهره بگیرد هرگز به سوی ناراستی وکژی گرایش نخواهد داشت. خداوند، انسان را در گزینش راه نیک وبد آزاد گذاشته وبه او اختیار داده تا سرگذشت پیش روی خویش را به نیکی یا کژی فراهم آورد وهیچگاه به سرنوشت از پیش تعیین شده که خداوند برایش تعیین کرده باور نداشته باشد. 
ارزشمندترین بخش زندگی انسان زمانی است که با کژاندیشی وبدی ها ستیزه کرده وراه درست زندگی را برای خویش برگزیند، از دیدگاه زرتشت انسان هایی که دراین مبارزه ، راه راست را گزینش می کنند هدفشان رسیدن به آرامش وشادمانی است زیرا وجدان انسان با گزینش هنجار راستی یا اشا، آرام وشاد خواهد شد. در بینش زرتشت خوشبختی انسان با فراهم کردن شادی وخوشبختی برای دیگران فراهم خواهد شد پس شاد کردن دیگران و خشنود ساختن آنان با راهنمایی به سوی خردمندی ودانایی از راهکارهای پسندیده زندگی انسان برای رستگاری او خواهد بود. 
به باور زرتشت در جهانی که بر راستی استوار شده است انسانِ دانا با یاری از خردِ رسا وهنجار راستی (اشا) که نتیجهً آن پیروی از اندیشهً پاک ، گفتار نیک وکردار شایسته است به پیروزی خواهند رسید. انجام کارنیک وخشنودی روان هستی از سفارش های ویژهً زرتشت به انسانِ خردمند است وپیوستن به گروه نیکان را تنها وظیفهً انسان نمی داند بلکه کارنیک انسان را شادی بخش یادآوری می کند. در سرود اشم وُهو از اوستا، انجام کارنیک انسان وپیوستن به هنجارراستی هنگامی برترین است که برای ارزش راستی باشد ونه برای دریافت پاداش مادی ویا تشویق وتشکردیگران. 
در دیدگاه زرتشت، آزادی دربسیاری ازامور زندگی حق مُسلم انسان است، آزادی بیان، آزادی گزینش کارومکان زندگی، آزادی انتخاب دوست، آزادی گزینش همسرو آزاد بودن انسان در گزینش دین ازجمله آزادی های انسانی است. بیگمان چنانچه گزینش انسان از روی دانایی ورایزنی با خردمندانِ با تجربه باشد گزینش وی نیک تر خواهد بود ودر آن پشیمانی روی نخواهد داد. با نگرش به آزادی دینی، پیروان زرتشت هیچگاه دین خود را نیز به زور به دیگران تحمیل نکرده ودر پی کشتار دیگران برای گسترش دین راستی نبوده اند. 
در بینش زرتشت ، انسان با سرشت آلوده با گناه به دنیا نیامده است که باید رنج وریاضت بکشد تا ذات خویش را پاک سازد بلکه با کژاندیشی، دروغ ، گفتارناسزا و کردار ناشایست در زندگی، روان خود را به گناه آلوده خواهد کرد بنابراین انسان با خودسازی وگزینش راه نیک در زندگی بایستی خود ودیگران را از پلیدی ، ناپاکی ودروغ درامان دارد واز انگره مینو (اهریمن) که همان کژاندیشی است دوری گزیند زیرا سرچشمهً گفتار آزاردهنده ورفتار آسیب رسان است. 
از جلوه ها ی ارزشمند بینش زرتشت برای انسان پاسداشت محیط زیست ، حفظ ونگهداری آن است. زرتشت آلوده کردن هوا، آب ،خاک وآتش را از کارهای ناشایست می داند و انسان را سفارش می کند تا هوا را آلوده نسازد بلکه درخوشبو ساختن آن تلاش کند، آب را پاک نگهدارد وبیهوده از آن استفاده نکند ، خاک را خوراک دهد وبکوشد تا سبزی وخرمی در آن بیشترگردد، به یاد نیاکان و به انگیزهً اینکه فروغ اهورایی در جان و روانش همچنان پایدار بماند، آتش را آلوده نسازد بلکه از آن پرستاری کند و به سوی روشنایی اهورامزدا را نیایش کند. 
انسان در زندگی خود باید نوگرا باشد. فرَشَه که یک واژهً اوستایی است تازه شدن وپویایی رابه انسان یادآوری می کند، اندیشه وخرد، تن وروان انسان و به طور کلی فرهنگ واخلاق بشر باید به سوی تازگی وپیشرفت حرکت کند، اشوزرتشت درپیام خود به انسان سفارش می کند که پیوسته جهان را نو وزندگی را تازه گردانند. به باور زرتشت انسان باید گام هایی هرچند کوچک در راه رسیدن به زندگی بهتر، سازنده تر و کسب آسایش همراه با آرامش بردارد. 
بینش زرتشت تفاوتی بین انسان ها، به ویژه زن ومرد نمی داند. در سرود یِنگهه هاتام ازاوستا، زنان ومردان درصورتی نسبت به هم برتری دارند که در انجام کارنیک از یکدیگرسبقت بگیرند. زرتشت به جوانان سفارش می کند که اگر می خواهند زندگی سعادتمندی با همسران خود داشته باشند باید در مهرورزی ونیک منشی از یکدیگر پیشی بگیرند و این کار را پشتوانهً ادامهً زندگی مشترک آنها می داند وبرعکس دروغ را سبب از هم پاشیدگی زندگی زناشویی انسان یادآوری می کند. 
در پیام زرتشت انسان برای شاد بودن آفریده شده است بنابراین پیروان زرتشت غمگساری وسوگواربودن را نمی پسندند، زن ومرد باید پیوسته شاد وخشنود باشند زیرا در پرتواین فروزه ها، تن انسان نیرومند وروان او شاد خواهد شد ودرنتیجه شوق به کار وکوشش در او فزونی می گیرد. در این بینش خوشبختی وآسایش واقعی انسان با تلاش واز راه راستی به دست می آید وهرگز انسانی که از راه ناشایست خود را خوشبخت می پندارد به خرسندی واقعی در زندگی دست نیافته است. 
زرتشت تنها آرزوی انسان را نزدیک شدن به اهورامزدا می داند وآغازِ این حرکت را شناختِ راهِ رستگاری و عرفان می داند. پیام آورراستی باوردارد که شاد وخوشبخت ساختن دیگران و خدمت کردن به مردم، بهترین شیوه نیایش خداوند است، انسان بایستی آنچه را که آرزو دارد تنها از خداوند خود درخواست کند، از استوره سازی و خرافه پنداری دوری گزیند و نیروهای مادی و ساختگی را نجات دهنده ویاریگر خود باورنداشته باشد زیرا انسان با داشتن اندیشه وخرد، وظیفه دارد دانش اندوزد وبا یاری از خرد رسای خویش با مشکل ونارسایی های زندگی مبارزه کند. 

بن مایه 
گات ها سروده های زرتشت