فلسفه برگزاری شب چه (یلدا) و آیین های آن

 فلسفه برگزاری شب چه (یلدا) و آیین های آن

یلدا یکی از کهن‌ترین آیین‌هایی است که در جهان شناخته شده و قدمت آن چندان زیاد است که به‌واقع نمی‌توان تاریخ دقیقی برای آن درنظرگرفت؛ ولی با این همه این جشن را به دو سابقه مربوط می‌کنند که یکی از سوابق بازمی‌گردد به آیین مهرپرستی یا میترایی و دیگری براساس تحقیقات اخیر منتسب است به تولد شخصی به نام مهر که این آیین را از او دانسته‌اند. 

ولی به هر صورت آنچه از هر دو منظر قابل‌توجه است، این‌که در پایان ماه‌آذر یعنی در نخستین روز شروع زمستان که طویل‌ترین شب‌سال است از دورترین ایام موردتوجه ایرانیان بوده و در فرهنگ ایرانی به‌عنوان شب سیاهی که پایان آن سپید است، پیوسته موردتوجه بوده است.

 یلدا یکی از نمادی‌ترین آیین‌های ایرانی است که مثل نوروز و دیگر جشن‌های ایرانی مورد توجه همه کسانی است که نه‌تنها در محدوده جغرافیایی کنونی ایران بلکه در عرصه سرزمین‌هایی که فرهنگ ایرانی در آن جریان دارد و مساحت آن را باید چیزی حدود ١٠‌میلیون کیلومترمربع دانست،جشن گرفته‌می‌شود و مانند دیگر جشن‌های ایرانی عامل مهمی است که افراد خانواده و دوستان و نزدیکان را به گردهم جمع می‌آورد و موجب مودت و صمیمیت بیشتر درمیان افراد یک جامعه می‌شود.

این آیین که باید آن را یکی از سنت‌های بسیار دیرپای ایرانی دانست، امروزه با اندک تفاوت‌هایی نه‌تنها در محدوده یاد شده بلکه حتی در دنیای مسیحیت نیز به صورت شب تولد عیسای مسیح مشهور است.
 

شب یلدا
 

 این معنا که پس از رواج مسیحیت و گسترش امپراتوری روم که رنگ مسیحی به خود گرفت، کنستانتین برای آن‌که بتواند با سرزمین پهناور ایران مقابله کند دست از مهرپرستی می‌شوید و به آیین مسیح روی می‌آورد. به این ترتیب آیین مهرپرستی در دنیای غرب، سر به مهر می‌شود و ظاهرا از میان می‌رود.

ولی این آیین به حضور خود در بطن جوامع شرقی و غربی ادامه می‌دهد. جالب است که ویل دورانت در کتاب تاریخ‌تمدن می‌گوید: هنوز بسیاری از آیین‌های ایرانی و اندیشه‌های برآمده از ایران به‌صورت‌هایی تازه حضور خود را در دیگر فرهنگ‌ها نشان می‌دهند.

 ازجمله آیین مهرپرستی و تقدس «نور» است که امروزه می‌بینیم به صورت‌ هاله‌ای در تمام ادیان بزرگ الهی بر گرد چهره اولیا و قدیسان ترسیم می‌شود یا در برخی از مناطقی که در حوزه فرهنگ ایرانی هستند، ازجمله در قزاقستان رسم است که هنگام نوروز، آفتاب را ستایش می‌کنند و سر تعظیم در برابر انوار آن‌که نشان از نور الهی دارد، فرود می‌آورند.

مانند عقاید مهرپرستی، نور را مبدأ و محرک دنیای زندگان می‌دانند و خورشید را «روزی‌رسان» می‌خوانند و مانند آیین میترایی پس از قربانی یک گاوِ نر خون آن را همانند پیروان این آیین، متبرک دانسته و با آن دایره‌ای به شکل خورشید بر پیشانی کودکانشان نقش می‌کنند و آن را خوش‌یمن می‌دانند.

حافظ هم با اشاره به این رسم کهن است که می‌گوید:

«بر جبین نقش کن از خون دلِ من خالی

تا بدانند که قربان تو کافرکیشم.»

امروزه پیکره ایزد مهر در موزه کلیسای واتیکان و چندین کلیسای جهان وجود دارد به‌طوری‌که باستان‌شناسان کشف کرده‌اند تاکنون ١٣٠ پرستشگاه مهری از دل خاک بیرون آمده است. از همه اینها گذشته، عقیده غالب درخصوص یلدا این است که آن را زمان تولد خورشید و فزایندگی نور می‌دانند.

 این نور همان است که در تمامی ادیان بزرگ به‌عنوان لطیف‌ترین عنصر موجود در جهان به خداوند تشبیه شده است و یلدا که واژه‌ای به معنای «زایش» است که می‌توان آن را در معنای تفسیری به مفهوم زایش خورشید یا نور دانست.

 این اندیشه در تفسیرات، تاثیرات مختلف داشته که یکی از آنها گرامی‌داشتن روز خورشید «sundey» است که آن را محترم و مقدس می‌شمارند و به آداب عبادی می‌پردازند.

 ایرانیان براساس اسناد موجود که شیخ اشراق شهاب‌الدین سهروردی که بر آن مهر تأیید می‌زند، نخستین قومی بودند که گفتند خداوند نور آسمان و زمین است و ایزد مهر را از این‌رو به‌عنوان خدای بزرگ گرامی می‌داشتند که بعد اشوزرتشت آن را از مرتبه خدایی فرو می‌کشد و در شمار ایزدان قرار می‌دهد و اهورا مزدا یا «خداوند جان و خرد» را جانشین آن می‌سازد.

سخن درباره آیین‌مهر فراوان است و علاقه‌مندان به تحقیق و مطالعه در این خصوص می‌توانند به کتاب نگرش‌های ایرانی که به همین قلم تالیف شده و حاوی همه اندیشه‌های برآمده از سرزمین ایران از آغاز تاکنون است، مراجعه کنند.

 اما آنچه در این‌جا قابل‌ذکر است این که از مطالعه و بررسی آیین‌های ایرانی این نتیجه حاصل می‌شود که روح ایرانی اصولا با شادی قرین است. 

چندان که در ظلمانی‌ترین اوقات هم در پی جنبه‌های نشاط‌انگیز زندگی است و سعی دارد بر این‌که حتی در تاریک و درازترین ظلمت‌ها نیز اسبابی فراهم آورد برای همبستگی، موانست و ایجاد همدلی و صمیمیت.

 این روحیه در ادب فارسی نیز به خوبی انعکاس یافته است. بسیاری از شاعران یلدا را از منظر شادی و امید نگریسته‌اند؛ برای مثال منوچهری در بیتی می‌گوید: تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است/ تو شمع فروزنده و گیتی شب‌یلدا.

به‌هرحال چنان که گفته شد، یلدا در فرهنگ ایرانی انگیزه‌ای شده‌است برای شاد زیستن و امید بستن به این‌که «پایان شب‌سیه سپید است» و به خلاف آنچه می‌گویند بالاتر از سیاهی رنگی نیست؛ رنگ دیگری هم ورای سیاهی هست و آن سپیدی است.

در این‌جا بی‌مورد نیست که گفته شود رمز ماندگاری سرزمینی کهن مانند ایران در همین پیوندها، با هم بودن‌ها، موانست‌های خانوادگی و مردمی و همبستگی و پیوندی است که آنان با سنت‌های خود دارند. سنت‌های ایرانی چنان‌که تاریخ ثابت کرده‌است از مهم‌ترین عوامل در حفظ وحدت و تمامیت ارضی این مرز پرگهر در طول تاریخی بسیار پرفرازونشیب بوده است.

یلدا بی‌گمان یکی از این آیین‌هاست در کنار نوروز، سده، مهرگان، چهارشنبه‌سوری، سیزده بدر و دیگر آیین‌های ایرانی که در زمانی خاص همه مردم این ملک، از کهتر و مهتر و شریف و وضیع را به‌رغم سرگشتگی و رنجوری و تنگناهای موجود، به آدابی خاص که شعر دلکش حافظ هم به آن افزوده شده، وامی‌دارد که نشان از هماهنگی و انسجام اقوام ایرانی دارد تا غم زمانه را در چشمه مهرانگیز روح ایرانی بشوید؛ آن هم در زمانه‌ای که اکنون همه به این نکته پی برده‌اند که: چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
 



آشنایی با آداب و رسوم مردم شیراز در شب یلدا

«خوشا امشو که مهمون شمایم...»

اکثر خانواده‌ها در شیراز همانند شهرهای دیگر ایران، این شب را به شب‌زنده‌داری می‌پردازند، آنها از دوستان و آشنایان خود دعوت می‌کنند و برای پذیرایی میهمانان سفره‌ای رنگین می‌گسترانند. 

در این سفره آینه، قاب‌عکس حضرت‌علی(ع)، دولاله و چند شمع روشن، اسفند و انواع تنقلات شامل نخودچی، کشمش، حلوای ارده و آجیل مشکل‌گشا، رنگینک، ارده‌شیره، خرما و انجیر به‌همراه چند شاخه گل قرار می‌گیرد. غذای ویژه شیرازی‌ها در  شب یلدا هویج‌پلو به همراه کشمش، مغز گردو و رب است.

کلم پلوی شیرازی؛ غذای شب یلدای شیرازی‌ها
 

شب یلدا
 

شب اول چله بزرگ زمستان را که مقارن با شب اول دی‌ماه است، شب یلدا می‌گویند. در این شب که بلندترین شب ‌سال است، اکثر خانواده‌ها در شیراز به شب زنده‌داری می‌پردازند.

بعضی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می‌کنند و سفره‌ای می‌گسترند. این سفره که بی‌شباهت به سفره هفت‌سین نوروز نیست، در اتاقی گسترده می‌شود.

همچنین در حاشیه آن در ظرفی زیبا مقداری اسپند می‌گذارند و روی آن را آتش می‌ریزند تا بوی آن در اتاق بپیچد. از میوه‌ها انار و مرکبات و به‌ویژه هندوانه باید در سفره باشد. غذای ویژه سفره شب‌یلدا هویج‌پلو است.

شیرازی‌ها معتقدند که عموم مردم یا گرم مزاج‌اند یا سرد مزاج و در شب یلدا آنها که گرم مزاج‌اند باید حتما انواع خنکی‌ها مانند هندوانه بخورند تا طبع‌شان برگردد و سرد مزاج شوند و آنها که سرد مزاج‌اند، باید در این شب از انواع گرمی‌ها مانند خرما، رنگینک، انجیر و ارده شیره بخورند تا مزاج آنها نیز به گرمی برگردد.

در این شب، تا دیرگاهان می‌نشینند و به شوخی، گفت‌وگو، خاطره‌گویی و مشاعره و شب‌زنده‌داری می‌پردازند. فال حافظ نیز در میان خانواده‌ها، به‌خصوص در این شب رواج فراوان دارد.

یلدا در شیراز  

شیرازی‌ها به شب یلدا شب‌چله می‌گویند و در این شب که طولانی‌ترین شب‌سال است، مراسمی خاص دارند، شیرازی‌ها زمستان را بدین‌ترتیب قسمت می‌کنند: 

از اول دی تا دهم بهمن را چله بزرگ از دهم بهمن تا اول اسفند را چله کوچک و از اول اسفند تا آخر اسفند را چله پیرزن می‌گویند. همچنین چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک را (چهارچهار) می‌گویند که اوج سرما را در این ٨روز می‌بینیم.

در شیراز، شب‌چله چه‌چیزهایی می‌خورند؟

آدمی را در شیراز دارای دو طبع می‌دانند؛ حرارتی و رطوبتی که بدان گرم‌مزاج و سردمزاج می‌گویند. معمولا در شب‌چله سردمزاج‌ها اگر بخواهند طبع‌شان برگردد باید چیزهای گرم بخورند، گرم مزاج‌ها هم باید برعکس چیزهای سرد بخورند.

در شب‌چله خوردن ارده شیره، ارده و خرما و رنگینک رواج کاملی دارد، این خوراک‌ها همه گرم هستند.
 

شب یلدا
 

خوردن آجیل شیرین در شب چله: 

خوردن آجیل شیرین متداول است. آجیل شیرین مخلوطی است از انجیر- قصبک نخودچی، کشمش، توت‌خشک- مویز- مغزبادام- مغز گردو - قیصی- شکرپنیر - خرک- برنجک و برگه هلو. بساط میوه‌های فصل هم پهن است.

حکیم سوری می‌گوید: 

میوه‌های شب یلدای تو بس خوشمزه بود

از همه خوشمزه‌تر هندونه و خربزه بود

خوردن هندوانه در شب یلدا در گستره ایران اسلامی بین خانواده‌ها رواج دارد. در شیراز هم در شب چله شیرازی‌ها حتما هندوانه را می‌خورند.

در شب‌چله در شیراز چه مراسمی دارند؟
 

  • تفأل به دیوان حضرت حافظ
  • گرفتن فال کلوک (کوزه)
  • گفتن قصه و متلک

 

شب یلدا
 

فال کلوک در شیراز: 

در شب‌چله بعضی خانواده‌ها فال کلوک می‌گیرند؛ کلوک کوزه‌های دهن‌گشادی است که در آن روغن شیره، رب انار یا ترشی می‌ریزند. روی کوزه بالعابی سبز پوشیده شده است.

این فال ویژه خانم‌هاست، رسم است که کلوکی به میان مجلس آورده و هریک از زنان نشانه‌ای در کلوک می‌اندازند، آنگاه دختربچه‌ای جلو آمده، دست در کلوک کرده یکی از اشیای داخل کلوک را بیرون می‌آورد و به دیگران نشان می‌دهد.

سپس زنی باسواد ترانه‌های محلی را می‌خواند و هرکسی از ترانه مخصوص به خودش نتیجه‌ای می‌گیرد، به‌جای ترانه‌های محلی بعضی از اشعار حافظ استفاده می‌کنند.

خوشا امشو که مهمون شمایم

کبوتروار در بوم شمایم

ترشرویی مکن بر روی مهمون

خدا دوند که فرداشو کجایم

جشن شب یلدا در مازندران

شاخه‌ای گل در چله‌شو

 شب یلدا یا به زبان محلی چله‌شو، در زندگی مردم مازندران آیین و رسوم خاصی دارد. در این شب، زنان خانه از صبح روز آخر پاییز خانه را برای بر پایی یک مراسم کوچک سنتی آماده می‌کنند و در این شب حتما برنج پخت می‌کنند. مردم منطقه اعتقاد دارند که این شب، یک شب خوب و شادی‌آور است و شگون ندارد که بی‌غذا باشند.

  در این شب بنا به سنت دیرین همه افراد خانواده دورهم جمع می‌شوند و با خوردن هندوانه، ماست، میوه و آجیل، سرمای فصل زمستان را از خود دور می‌کنند. اعتقاد بر این است که با خوردن ماست یا هندوانه در شب یلدا، هرگز در زمستان سردشان نخواهد شد.

 آجیل و شب‌چره که شامل دانه‌هایی چون گندم و نخود برشته، تخم هندوانه و کدو، بادام، پسته، فندق، کشمش، انجیر و توت خشک است هم فراموش نمی‌شود. برخی خانواده‌ها در شب‌یلدا، پس از خوردن شام، برای شب‌نشینی شب یلدا به خانه خویشاوند بزرگتر می‌روند.

 در این شب دختران دم‌بخت با پوشاندن صورت خود از هفت خانه چیزی می‌گیرند، اگر کسی آنها را ندید و نشناخت، حتما به آنچه نیت کرده‌اند، خواهند رسید.  

  در سال‌های نه‌چندان دور مردم روستاها که به بستنی یا سایر تنقلات در فصل زمستان دسترسی نداشتند از مخلوط‌کردن برف و شکر نوعی فالوده درست می‌کردند و می‌خوردند.

  اهالی روستاهای مازندران در شادی و مراسم چله‌شو، حال خانواده‌هایی که بر اثر وقوع اتفاقی ناراحت‌کننده نمی‌توانند در این شب شادی کنند را رعایت کرده و حتی بزرگان و بستگان درجه‌یک، شب چله را در این خانواده‌ها سپری می‌کنند تا بتوانند التیام‌بخش درد و اندوه آنان باشند. 

در این شب طولانی سرد و برفی و درکنار بخاری‌های هیزمی و کرسی‌های گرم، بسیاری از قول و قرارهای زندگی بین اقوام و محلی‌ها تبادل‌نظر می‌شود و در این شب بیشتر شب‌چره‌ها مثل حلوا، کیک، شیرینی و گندم‌برشته حاصل سلیقه و هنر زنان و دختران خانه است و بنا به سلیقه زنان خانه شاخه‌ای از گل یا سبزه در سفره چله‌شو قرارداده‌می‌شود.

 بعضی خانواده‌ها جهت مبارکی چنین شبی یک‌بره نوزاد (ترجیحا سفید رنگ) را جهت خیر و برکت در خانه می‌آورند.
 



آشنایی با آداب و رسوم مردم استان گیلان در شب یلدا

شبی برای گرفتن فال هندونه پوس!
 

شب یلدا
 

مردم گیلان معتقدند، در شب چله از انواع خوراکی‌ها مصرف می‌کنند و مثل مناطق مختلف آداب و رسوم ویژه‌ای دارند. مردم استان گیلان در شب یلدا از تنقلاتی مانند هندوانه، آب ایزگیل یا آب کونوس، برشته برنج و سه میوه محلی پرتقال، گلابی محلی به نام «خوج» و لیمو استفاده می‌کنند.

در گیلان هندوانه را حتما فراهم می‌کنند و معتقدند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. همچنین مردم شهرها و روستاهای شرق گیلان در شب یلدا هنگام بریدن هندوانه شعری را با مضمون «امشب شب چله / خانم جیر (زیر) پله / چاقو بزنیم / هندانه کله (سر)» می‌خوانند.

«آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی‌هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اتاق می‌گذارند.

ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود.  آوکونوس در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل‌تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه‌کش آفتاب می‌خورند. (آو= آب و کونوس = ازگیل.)

در میان برخی مردم و جوانان دم‌بخت این استان مرسوم است که در شب یلدا فال هندانه پوس (پوست هندوانه) می‌گیرند.

برای گرفتن این فال، هندوانه را به چهار قسمت طولی تقسیم می‌کنند و هر چهار پوست را به پشت سر خود می‌اندازند.  در این میان، چهار حالت پیش می‌آید، اگر دو قاچ هندوانه، سفید و دوقاچ، سبز باشد، به معنای حد وسط بودن برای نیت شخص است. 

 اگر سه قاچ سبز و یک قاچ سفید بیفتد، نیت آن خوب است، اگر سه قاچ سفید و یک قاچ سبز باشد، نیت بد است.  اگر هر چهار قاچ سبز باشد، به معنای خیلی خوب و اگر هر چهار قاچ سفید باشد، به معنای خیلی بد است.
 



آشنایی با آداب و رسوم مردم استان کرمان در شب یلدا

 شمش طلا در خانه نیکوکاران مستمند!

مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند. 

چند سالی است که جشن یلدای کرمان، برای مردمان کویرنشین و حتی برخی از سفردوستان پایتخت‌نشین، نامی آشنا و تداعی‌کننده خاطراتی بسیار شیرین و به‌یادماندنی است. جشن یلدا که معمولا طی ٢ شب برگزار می‌شود، همواره میزبان بسیاری از علاقه‌مندان این رسم کهن ایرانی بوده که از شهرهای دور و نزدیک، میهمان آن شده‌اند.

این جشن که به میزبانی یک هتل در شهر کرمان برگزار می‌شود، به‌طور معمول میهمانان خود را شب قبل از یلدا به قلب کویر لوت و شهر کلوت‌ها می‌برد تا در آن‌جا با اجرای برنامه‌هایی نظیر شترسواری و اسب‌سواری، آتش‌بازی و نورافشانی، اجرای موسیقی‌ سنتی و محلی، تماشای غروب بی‌همتای کلوت‌ها و پذیرایی‌های ویژه، به استقبال شب یلدا بروند. 
 

شب یلدا
 

روز بعد و شب دوم این مراسم نیز اختصاص به برنامه‌هایی نظیر حرکت کارناوال یلدا در سطح شهر، چیدمان سفره یلدا و برگزاری مراسم اصلی این جشن در سالن‌های هتل دارد.

 آنچه موجب پرمخاطب‌شدن این برنامه و جذابیت آن در بین مردم شده است را می‌توان احیای یک سنت قدیمی و آیین‌های وابسته به آن دانست؛ به نحوی که در بخش اصلی این جشن بسیاری از سنت‌های این شب در برنامه‌های جشن گنجانده شده است. 

قصه‌گویی، فال حافظ، دورهم‌نشینی و خوردن «شب‌ چره» یا خوراکی‌های یلدا، حضور در پای کرسی و سفره نمادین یلدا، صحبت از فلسفه یلدا و اجرای برنامه‌های شاد و مفرح، بخش‌هایی از این مراسم پرطرفدار کرمان است. 

در کرمان، در شب یلدا گاهى مردم تا صبح بیدار مى‌مانند و مى‌پندارند که در این شب قارون به شکل هیزم‌شکنى که پشته‌اى هیزم بر پشت دارد به خانه نیکوکاران مستمند مى‌رود و به آنها هیزم مى‌دهد و این هیزم‌ها تبدیل به شمش‌هاى طلا مى‌شوند.

 در ایام قدیم برخى از مردم به چله مى‌نشستند و چهل روز مراسم چله‌نشینى انجام مى‌دادند به امید این‌که قارون به خانه آنها وارد شود و به آنها شمش زر بدهد.
 



آشنایی با آداب و رسوم مردم تهران قدیم در شب یلدا

شنیدن ماجراهای سنگ صبور

یلدای تهران قدیم با میوه‌های تازه فصل پاییز، میوه‌های خشک‌شده تابستان، آجیل مخصوص، شیرینی و هندوانه به صبح می‌رسید.

تهرانیان قدیم در همه اعیاد خود سنت‌حسنه جمع‌شدن افراد خانواده در منزل بزرگتر خانواده را منظور می‌داشتند و همه فرزندان خانواده در منزل مادر و پدر جمع می‌شدند.

از سنن یلدای تهران، صرف میوه‌های تابستانی ازجمله هندوانه است که به دلیل نزدیکی این مراکز کشاورزی با تهران، میوه‌هندوانه در خوراکی‌های شب یلدای تهرانیان قرار گرفته‌است.

 ولی تهرانی‌ها شب یلدا را همه‌ساله جشن می‌گیرند تا سنت‌های زیبای قدیم در لابه‌لای زندگی مدرنیته شهرنشینی‌شان حفظ شود.

قرن‌هاست که مردم تهران، آغاز زمستان را که برابر با شامگاه سی‌ام آذر و بامداد یکم دی است به نام شب یلدا یا شب‌چله بزرگ می‌شناسند.

شب یلدا از دید مردم آن ایام، مظهر غلبه تاریکی و تباهی بر روشنایی بود، چراکه فردای شب یلدا، خورشید به‌عنوان نماد روشنایی دوباره متولد می‌شد.

در ایام بسیار دور، فردای شب یلدا نزد تهرانیان و ایرانیان بسیار عزیز به حساب می‌آمد تا آن‌جا که سعی می‌کردند کار خطایی از آنها سر نزند و به همین دلیل آن روز جزو تعطیلات عمومی به‌حساب می‌آمد.

برخی مورخان بر این عقیده هستند که جشن یلدا متعلق به مسیحیان است، اما در اصل از ایران باستان گرفته شده تا آن‌جا که قدمت آن را بیش از ٨‌هزار‌ سال می‌دانند.

علی‌اکبر دهخدا مراسم شب یلدا را این‌گونه تعریف می‌کند:   «شب‌چله بلندترین شب‌سال است که ایرانیان آن را از دیرباز مبارک می‌دانستند. 
 

شب یلدا
 

در این شب ایرانیان با گردآمدن دور آتش، رقص و پایکوبی این شب را جشن می‌گرفتند. آنگاه سفره‌ای فراخ و گشاده می‌گسترانیدند که روی آن آتشدان، عطردان و خوراکی‌های گوناگون ازجمله خوراکی‌های فصلی و خوردنی‌های غیرنوشیدنی مانند نان، شیرینی، حلوا و گوشت قربانی بود.»

شب یلدا نزد تهرانیان قدیم، سمبلی از برکت، تندرستی،‌ فراوانی و شادمانی بود که خویشان، همسایه‌های خود را دعوت می‌کردند یا این‌که در منزل بزرگتر خانواده جمع می‌شدند و بساط سوروسات از آجیل گرفته تا شیرینی، میوه مخصوصا هندوانه، انار و خربزه فراهم کرده و به خوشگذرانی و شب‌زنده‌داری می‌پرداختند.

هندوانه را از این جهت بر سر سفره می‌گذاشتند که به دلیل کروی‌بودنش، نمادی از خورشید است و همچنین انار نیز سمبلی از زایش به حساب می‌آید که با شکستن آن شادی را برای زندگی افراد به ارمغان می‌آورد. 

البته باید گفت اکثر میوه‌های موجود شب‌یلدا آن دوره، کثیرالدوله بودند که به نوعی از آن جادوی سرایتی نام می‌بردند که باعث برکت در زندگی می‌شد. 

گرفتن فال حافظ نیز در چند سده اخیر به رسوم شب یلدای تهرانیان اضافه شد که مخصوصا دختران دم‌بخت خواهان گرفتن این فال بودند و بزرگان با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی یا پربودنش، آینده را پیش‌بینی می‌کردند.

جعفر شهری در کتاب تهران قدیم نوشته است: «تهرانی‌ها با میوه‌های تازه فصل پاییز و میوه‌های خشک‌شده تابستان و آجیل از میهمانان پذیرایی می‌کردند و معتقد بودند که خوردنی‌های سفره شب یلدا مثل خوراکی‌های پای سفره هفت‌سین، می‌تواند طبیعت گرم را سرد طبیعت سرد را گرم کند به این صورت کسانی که از گرمی‌مزاج رنج می‌بردند، هندوانه و انار و کسانی که از سردمزاج بودن‌شان ناراحت بودند توت، کشمش و خرما می‌خوردند.»

‌آجیل شب یلدا نیز از دیگر تنقلات تهرانی‌ها بود که ترکیب آن نشانی از اعتقاد و تجربه اهالی تهران قدیم به خواص گوناگون میوه‌های خشک شده بود که به‌عنوان «آخشیج» (تضادها) کاربرد داشت.»

از دیگر سرگرمی‌های خانواده‌های تهران در آن شب قصه‌گویی و داستان‌سرایی بزرگترهای خانواده برای کوچکترها پای کرسی بود؛ ازجمله داستان‌هایی که در آن شب نقل می‌شد شامل قصه خیر و شر، سنگ‌صبور، ماه‌پیشونی و... بود.
 



آشنایی با آداب و رسوم مردم استان مرکزی در شب یلدا

قصه‌گویانی دور کرسی‌های چوبی

استان مرکزی با توجه به قدمت و تاریخ کهن خود، سرشار از آداب و رسوم و عقاید مذهبی و اجتماعی است.

 از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به مراسم بیل‌گردانی شهر نیمور، اهو اهو روستای خورهه، جشن کوسه ناقلدی یا جشن سده روستاهای استان مرکزی، مراسم ازدواج، شب چله، نخستین برف زمستان در اکثر مناطق استان، مراسم کردعلی شهرستان خمین، مراسم باران خواهی تفرش، مراسم عید فطر و قربان، عید غدیر و عید نوروز، مراسم نخل‌گردانی عاشورا تفرش و مراسم تعزیه و عزا و انواع بازی‌ها و رقص‌های محلی اشاره کرد. 

در شب چله خانواده‌های فامیل و عروس و دامادها به خانواده بزرگترها می‌روند و در آن‌جا بعد از خوردن شام، انواع میوه و شیرینی صرف می‌کنند و تا نیمه‌های شب شعر، قصه و کتاب حافظ می‌خوانند، در این شب هفت نوع خوراکی و تنقلات ازجمله هندوانه می‌خورند.

 خانواده‌های داماد که دختری را به نامزدی پسرشان انتخاب کرده‌اند، هدیه‌ای برای او می‌فرستند. در اکثر روستاها در شب چله گوسفندی را که در فصل بهار و تابستان پروار کرده‌اند، ذبح کرده و برای مصرف میهمان شام می‌پزند. 

آیین شب یلدا در استان مرکزی از دیرباز در سه شب متوالی با عناوین شب «چله بزرگه»، «چله وسطی» و «چله کوچیکه» برگزار می‌شده و خویشان و دوستان سفره‌ای از مهر را می‌گشودند و از هر دری سخنی می‌گفتند.

یکی از آیین‌های ویژه یلدا، در استان مرکزی دیدار بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است. در شب‌های چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور کرسی چوبی جمع می‌شدند و به قصه‌های بزرگترها گوش می‌دادند. 

زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شب‌های چله در تکاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا و برای گذران ساعات خوش در کنار فامیل لحظه‌شماری می‌کردند.‌

 آنان در سینی‌های قدیمی مسی در فضای دوده گرفته آشپزخانه‌های قدیمی، انواع میوه و تنقلات به‌ویژه هندوانه، انگور، تخمه و نخودچی و کشمش و خرما را مهیا می‌کردند.
 

شب یلدا
 

 در این شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شکر در پای سفره، همگان در کنار هم، از شادی‌ها و غم‌ها، موفقیت‌ها، اعتقادات، امیدها و بیم‌هاشان می‌گفتند. بزرگترها و ریش‌سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستان‌های کهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل می‌کردند.

در شب یلدا، بزرگترها با کودکان هم‌بازی می‌شدند، «پر یا پوچ» دزد بازی و مشاعره ازجمله بازی‌هایی است که در شب چله در مناطق مختلف استان مرکزی با مشارکت همه اعضای خانواده رواج داشت. 

در منطقه ساوه از مراسم بسیار زیبا و پسندیده مردم در این شب، فرستادن هدیه‌ای از طرف خانواده داماد برای خانواده عروس است. این هدایا معمولا شام، میوه، شیرینی و... است.

 خانواده عروس نیز در ظروف هدایا یک جفت جوراب یا دستکش پشمی به‌عنوان پاسخ به حرمت خانواده داماد می‌گذارند. یکی دیگر از مراسم شب چله مردم این استان کشتن گوسفند مخصوصی به نام «اتلیک» است. 

روستاییان این نوع گوسفند را در فصل تابستان از بین گوسفندان خود جدا می‌سازند و به خوبی آنها را پروار می‌کنند تا برای زمستان خوب چاق و فربه شوند. 

   به‌محض این‌که زمستان فرا رسید، گوسفندان پروار را سر می‌برند و از آن غذای بسیار لذیذی برای شام شب چله تهیه می‌کنند. این شام را در اصطلاح محلی «اتلیک شامو» می‌نامند. در ضیافت این شام معمولا هر خانواده همسایه‌ها و بستگان نزدیک خود را دعوت می‌کند.

غذای مخصوص این شام جگر و دل و قلوه گوسفند است که با سیب‌زمینی سرخ شده تهیه می‌شود و به آن «جزلاق» می‌گویند. جزلاق درواقع همان غذای جغول‌بغول معروف است.

شربت شیره انگور که به آن سرکه معمولی می‌افزایند، زینت‌بخش سفره شام شب چله است. این شربت به نام ترشی شربت مشهور است.

مراسم شب چله در روستاها و شهرهای استان با اندکی تفاوت بدین‌گونه برگزار می‌شود. مردم شهر مأمونیه در شب چله گوسفندی را ذبح کرده و شام کله پاچه را می‌خورند. 

در روستای «چناقچی بالا» از توابع مأمونیه، در شب چله ارامنه در کلیسا تجمع می‌کنند و پس از دعا خواندن، آنهایی که تازه داماد شده‌اند، در حیاط یا جلوی کلیسا آتش روشن کرده و هرکس مقداری از آتش را برداشته و به خانه خود می‌برد و از روی آن می‌پرند.

یک نفر تمامی ارامنه را دعوت می‌کند و آن شب را جشن می‌گیرند. در محلات در این شب افراد خانواده دور هم جمع می‌شوند و شاهنامه یا کتاب امیر ارسلان نامدار را می‌خوانند.

در «چهل رز و نیم ور» در شب یلدا سفره هفت‌سین درست می‌کنند و در آن هفت نوع خوراکی که با حرف «سین» شروع می‌شود مانند سنجد، سیب، سه‌پستان، سمنو، سرکه و سبزی می‌گذارند.

در شهر دلیجان در شب چله کدو حلوایی را قطعه قطعه کرده و آن را با آب می‌پزند و آن را به‌عنوان دسر حتما تناول می‌کنند. یکی دیگر از خوراکی‌هایی که حتما در این شب می‌خورند، زردک (هویج زرد، هویج بومی) است.

آن را مثل کدو می‌پزند یا به‌صورت خام می‌تراشند و ریش‌ریش می‌کنند و سپس  می‌خورند. آنان معتقدند باید حتما روی آن آب خورد، چون بر این باورند که زردک می‌گوید:   آبم بده تا توی آبت اندازم.

منبع خبر: 
روزنامه شهروند