در اینکه زرتشت دین سازندگی، تلاش و کوشش است، شکی نیست. همچنین درنیک بودن ذات این دین که به گفته بسیاری ازپژوهشگران غیرایرانی بهترین دین تاریخ است. آگاهیم؛ اماهمه می دانیم که دین علاوه براین ویژگی های مثبت، سازو کاری است برای بسیاری از سودجویانی که ازدست ر

پرسش: 

در اینکه زرتشت دین سازندگی، تلاش و کوشش است، شکی نیست. همچنین درنیک بودن ذات این دین که به گفته بسیاری ازپژوهشگران غیرایرانی بهترین دین تاریخ است. آگاهیم؛ اماهمه می دانیم که دین علاوه براین ویژگی های مثبت، سازو کاری است برای بسیاری از سودجویانی که ازدست رنج دیگران بهره می گیرند. چه هدف آغازین دین سوء استفاده از مردم باشد، چه نباشد. امروز دنیایآگاهی است. و این یعنی مردم در حال دین زدگی می باشند. پیشنهاد می کنم دین ایرانیان باستان راباکمی دگرگونی های فلسفی، به عنوان یک جهان بینی جدید (مثل جهان بینی وتئوری مارکس) به مردم امروز ارائه کنید. دیگر دوران دین و مبلغ دینی، شیخ، ملا، موبد وکشیش وخاخام به پایان رسیده .

پاسخ: 

خوشترآن باشد که راز دلبران، گفته آید درحدیث دیگران. بانگرش به درک وآگاهی جوانان در دوران کنونی وپیچیدگی فلسفه برخی ازادیان بانگرش به تعصب زیاد پیروان آن، بیگمان باورو سخن شماهمان است که دیرزمانی است آغاز گشته وبیگمان با شتاب بیشتری پیش روی خواهیم داشت. به آنچه باید اشاره کرداین است که هیچگاه بینش زرتشت وپیام او که باآزادی درگزینش ویژگی های؛ راستی، شادی، نوگرایی، تازه شدن، خردورزی ومانند اینهاست. به دنبال سود جویی و به رنج آوردن ملت ها نبوده است، به زورشمشیربه کشورگشایی نپرداخته، بلکه اندیشه وباوردیگران راارج گذاشته است. چنانچه با منش ونگرش زرتشت در سرودهایش بنگریم. این آموزگارهمگان رابه زندگی شاد وآرام فرامی خواند. به دنیایی سراسر نیکی وسازندگی اشاره دارد که برپایه راستی وخوشبخت ساختن دیگران باشد. پندارهای خرافی رانادرست دانسته وباور به شیوه های شگفت انگیز ونجات دهنده ندارد. جایگاه موبد درفرهنگ ایرانیانِ همزمان با «زرتشت»، که باید او را آموزگار بینش راستی در ایران دانست، از واژه «مَگو پَت»دراوستا آمده که به چَمار(معنی) دانا می باشد. به همین روی شایسته نیست تا موبدی که خود رابا ویژگی دانایی آراسته می گرداند، درپی سود جویی برآید، خویش را همانند برخی پیشوایان دینی، رابطه بین مَرتًو (انسان)  وخدا بداند تا دین را ابزاری سازد برای رسیدن به هدفی مادی که در این جهان پایدار است. بدین روی، نیازی نیست که منش زرتشت به فلسفه تازه ای همانند راهکارمارکس به فرآیند دیگرینگرش داشته باشد بلکه شایسته است به بینشِ درست او در سرودهایش بیشتر بیندیشیم و آن رادر راستای بهزیستی زندگی به کار گیریم.