با درود فراوان، دوگانگی انگره مینو و سپنته مینو، باعث محدود شدن قدرت اهوره مزدا و متعاقب آن قدرت فلسفی بهدینی شده است . همچنین وجود ایزدان مختلف، فروشی ها و عقاید آیین های قبل از ظهور اشو زرتشت سیمای این دین را بسیار باستانی و کهنه کرده است. با توجه به وظ

پرسش: 

با درود فراوان، دوگانگی انگره مینو و سپنته مینو، باعث محدود شدن قدرت اهوره مزدا و متعاقب آن قدرت فلسفی بهدینی شده است . همچنین وجود ایزدان مختلف، فروشی ها و عقاید آیین های قبل از ظهور اشو زرتشت سیمای این دین را بسیار باستانی و کهنه کرده است. با توجه به وظعیت فعلی سیاسی- اجتماعی و دوری روزافزون جوانان از هردین و هر ساختار مشابه با دین، آیا زمان انقلابی فلسفی و همراه با اصلاحات در این دین نیک نرسیده؟ آیا نباید سوشیانتی بیاید و دین بهی را از تباهی نجات دهد؟ چه کسی این چنین تعهدی را می پذیرد؟ آیااین وظیفه شما موبدان نیست؟ دین بهی هویت ما ایرانیان است، هرچند کسی مانند من به این دین نباشد.

پاسخ: 

درود برشما، ویژگی های فلسفی دین زرتشت نه تنها توانایی اهورامزدا راکاهش نداده است بلکه هریک سبب درک بیشتر آموزش های فرهنگ باستانی ایران نیز می باشد. اگر بهچند وچون این ویژگی ها به ژرفی بنگریم و آن را هریک را بیشترپژوهش کرده وبه کار گیریم، خودمان سوشیانت هایی خواهیم بود که به دیگران نیز نیکوترین هاراسفارش خواهیم کرد. آنچه باید بپذیریم اینکه هرآموزشی به ویژه دینی و فلسفی درگذر زمان دستخوش دگرگونی هایی خواهد شد وبیگمان چهره آموزه های درست در پیام زرتشت نیز هربار با فرهنگ و باورهای مردم روزگاران گذشته به ریخت (شکل) های دیگری جلوه گر شده است به ریختی که اکنون اگربه همه نوشته های اوستا وپهلوی از نگاه آموزه های زرتشتی بنگریم به بسیاری از ناهمگونی ها برمی خوریم که برخی نه تنها از آنِ بینش دینی زرتشت نیست بلکه با فلسفه زرتشت، دگرگون (مخالفت)  نیز دارد. چند نمونه که گاهی دست آویز بداندیشان در باره آیین و کیش زرتشت است، چنین است.: ازدواج با محارم، (درمقاله ای از تارنما پاسخ داده شده). برخورد با جسد مردگان، (شیوه های از بین بردن پلیدی ها در ایران باستان بوده است) بیرون بردن زنان دردوران دشتان، (= قاعدگی) (در فرهنگ زرتشتی نبوده و نیست) آتش پرستی، ( پاسداشت چهار عنصر آب، آتش، باد و خاک؛ آتش پرستی نیست) دوگانه پرستی، (دونیروی ناهمگون که درهستی نقش دارد، ولی  پدیده ای در برابراهورامزدا قرار ندارد)و... اگر به فلسفه وجودی وجایگاه اهورامزدا که چَمار(معنی) آن « دانش بیکران هستی آفرین » است بنگریم، از این پس خدایمان را تنها در آسمان جستجو نخواهیم کرد بلکه در ذره ذره های هستی خواهیم دید. اگرتاثیر دونیروی« سپنتامینو وانگره مینو» رابر اندیشه، گفتار و کردار خویش دریابیم آنگاه به پدیدار شدن بدی ها از سوی انسان پی خواهیم بردآفریدگار بدی را خداواند نخواهیم پنداشت! اگر به چمار واژه « داِنا» (= دین) دراوستا بنگریم که « وجدان بیدار وآگاه» است، در می یابیم که دین دار کسی خواهد بود که بینش درونی او آگاه و گزینش او برپایه خردمندی استوار شده است و... به همین روی چنانچه تمام گزینه های فلسفی در پیام زرتشت راکنکاش کنیم . چشم به راه سوشیانت نخواهیم بود. آشکار است که پیشنهاد شما نیز مفید می باشدو موبدانی بینشور نیازاست تا دست به پالودگی فرهنگ وسنت های بیگانه داشته باشند که در بینش ارزشمند زرتشت وارد شده است.