درود، باکسب اجازه ازاستادگرامی، ازاین فرصت استفاده کرده مراتب سپاس وخرسندی خودراازهموطنان زرتشتی ام اعلام کنم، مردمان سخت کوشی که طی قرنها با وجود مشکلات وظلم وستم ها ومرارتهای فراوانی که برآنهارفت، بردین وآیین خودپایدارماندند. بی مهریهاومحدودیت های فراوا

پرسش: 

درود، باکسب اجازه ازاستادگرامی، ازاین فرصت استفاده کرده مراتب سپاس وخرسندی خودراازهموطنان زرتشتی ام اعلام کنم، مردمان سخت کوشی که طی قرنها با وجود مشکلات وظلم وستم ها ومرارتهای فراوانی که برآنهارفت، بردین وآیین خودپایدارماندند. بی مهریهاومحدودیت های فراوان نتوانست آنهاراازادامه راهشان منصرف کند وتاپای جان برسراعتقادشان به دین زرتشت ایستادگی کردند، مابایدواقعاًقدردان ووامدارعزیزان زرتشتی باشیم که باتحمل مشکلات فراواناین دین وآیین رابرای مازنده نگاه داشتند.مازیار

پاسخ: 

درو برشما وهم اندیشانی چون شما، همچنان زنده و پایدار بمانید، شاداب و تندرست؛ آشکار است که با نگرش به گزارش تاریخ تحریف نشده هایی که ازسده های دور به نگارش آمده است، نیاکان من و شما، روزگار رنج آوری را پشت سرگذاشته اند! ستم و بیداد، کشتار بیشمار، چپاول وغارت دارایی وناموس ایرانی، دربدری و بی خانمانی، گریز و گرسنگی، همه و همه در روزگاران گذشته این مرزو بوم روی داده است. وآشکار است که پیروان پایدار مانده در اندیشه زرتشتی، بیش از دیگران ستم کشیده اند.اگر سنجش و برابری را جان مایه دانایی داشته باشیم، بیگمان ایرانیانِ آن زمان بخت برگشتگانی بسیار بدتر مردم فلستین کنونی بوده اند که هرگاه از آنان یاد کرده، درپی فریادشان به دادخواهی برآمده ایم. آشکار است که آن زمان سازمان ملل و حقوق بشرآن در کار نبوده است تا به دادخواهی فریاد برآورد یا کمینه (حداقل) برچسب شایسته ترین، پایدارترین، شکیباترین و سازگارترین مردم را به نیاکان ما پیشکش کند! ولی با همه اینها باید به اندیشه و رفتارنیاکان فرهیخته مان ببالیم و خرسند باشیم که نه تنها با تندبادهای بیداد گستر زمان از هم گسسته نشدند، بلکه فرهنگ و هویت مرتوگانی (انسانی) خودرا پاسداری کرده و به سراسر دنیانیز گسترش دادند. اکنون باید بیندیشیم که جایگاه شایسته ما درفرهنگ وتمدن جهانی کجاست؟ به دور از اندیشه انتقام جویی از هرکس و هرملتی! در پی آن باشیم تابا نگرش به سنگ نگاره خشایار در کوه های بیستون: آرزو کنیم تادروغ، خسکسالی و دشمن از این سرزمین رخت بربندد. به قول فردوسی بزرگوار: دریغ باشد که ایران ویران شود تا کنام پلنگان و شیران گردد، بنابراین، بیا سربه سر تن به کشتن دهیم، ازآن به که کشور به دشمن دهیم و... سرانجام:  دست به دست هم دهیم به مهر، تامیهن خویش را کنیم آباد