با سلام می خواستم بدانم چرا دین ها با هم تفاوت دارند؟ مگرخدا یکی نیست؟

پرسش: 

با سلام می خواستم بدانم چرا دین ها با هم تفاوت دارند؟ مگرخدا یکی نیست؟

 

 

پاسخ: 

درود برشما، آشکار است که اندیشه مَرتوگان (انسان) از روزگارانِ باستان درپی پذیرش پدیده و فروزه یی به نام خداوند بوده است. از آنجا که هریک در بخشی از جهان وسرزمین خویش از فرهنگِ ویژه ای برخوردار بوده اند، نام و جایگاهی گوناگون نیز به خدای اندیشه خویش داده اند. درپی رویدادهای زاستاری (:طبیعی)  مانند زلزله، آتشفشان وآفت ها که هرگاه برای مرتوگان پیش آمده آنان باوربه خدایان خشمگین نیز داشته اند که سبب خشم و ویرانی بوده اند بنابراین برایشان فدیه می دادند و قربانی می کردند. این شیوه در بین بسیاری از مرتوگان در روزگاران باستانی گسترش داشته است چون آنان از دانش کافی بهره مند نبوده اند. درسرزمین پهناور ایران باستان، واز آنچه در استوره ها، حماسه ها، ادبیات اوستایی وشاهنامه به یادگار مانده است. چنین برداشت می شود که نخست خورشید مورد ستایش بوده، پس از آن نورخورشید که «مهر» نام گرفته است ستایش شده است وآیین مهر پرستیفراگیرشده است و به ریخت (شکل) میتراییسم به اروپا نیز راه یافته است. «اردویسور اَناهیتا» (:آب بالنده پاک) نیز موردستایش بوده است.  از زمان هوشنگ که «آتش» مهار شده ودر زندگی مرتوگان آشکار گشته است، آتشکده ها برپا شده که این پدیده زندگی ساز نیز پرستاری (:پرستش) گردد تا همچنان در خانه ها نیز پایدار بماند، (سرودهایی درستایش خورشید، مهر، آب و آتش از آن دوران همچنان در اوستا به یادگار مانده است). باور پس از آن «اَهوره» درایران و در«اَسوره» در هندوستان بوده است. پدیده ای که  به باور مَرتوگانِ آن زمان، هستی را به ریخت آورده اند. (هستی آفرین، هستی بخش) برگردان این واژگان بوده است. زرتشت پس از این روزگاربا دل آگاهی به اندیشه یی تازه دست می یابد وآن را آشکار می سازد، نخست اینکه در می یابد هیچ پدیده ای به نام خداوند نباید باخشم وبی داد، سبب آزار به مرتوگان و آسیب به زندگی آنان باشد. سپس می اندیشد که خورشید، مهر، اناهیتا، آتش ومانند اینها در زندگی ارزش دارند ولی خداوند هستی چیز دیگری باید باشد! زرتشت واژه «مَزدا» (: دانایی و آگاهی بیکران) را برای مرتوگان آشکار می سازد، از آن پس مرتوگان درایران وجهان در می یابند که هستی برپایه دانش وآگاهی به ریخت آمده است.  با این نگرش، اهورامزدا، (دانایی وآگاهی هستی مند)  ویژگی خدای ایرانی است که جایگاه ویژه خود را داشته ویگانه است. همه چیز برهنجار راستی استواراست، اهورامزدا (دانش وآگاهی) توانایی پیشرفت، سازندگی وبهروزی درزندگی مرتوگان دارد وهمان باید پیروی و پرستش شود. دراین منش و بااین فلسفه همه چیز برجای خود پدیدار شده و زندگی درهستی به ریخت آمده است. همه رویدادها در فرآیندِ هستی برپایه نیکی است و خداوند بدی را پیش نخواهد آورد بلکه مَرتو (انسان) چنانچه اراده کند پدید آورنده بدی خواهد بود. درشیوه مزدایی زندگی برپایه دانش و خرد پیش خواهدرفت وتازه خواهد شد. مَرتو(انسان) یاور، همراه وهمکار اهورامزدا درسازندگی و پیشرفت زندگی است. اوبنده وبرده خداوند (دانش وآگاهی) نیست  که از خدای خویش ترس وهراس داشته باشد بلکه باید بادانش اندوزی وآموزش به دیگران گسترش دهنده دانایی باشد زیرا«مزدا» فروزه اهورایی است وتوانایی درپذیرش دانایی است چنانکه فردوسی نامدار نیز می فرماید: توانا بود هرکه دانا بود \ زدانش دل پیر برنا بود. در این راستا خداوندان پس از اهورامزدا نیز که به مرتوگان در فرهنگ وگویش گوناگون دیگر بیان شده چنانچه با این ویژگی باشند آشکار است که خداوندِهستی یگانه خواهد بود تنهابا نام های گوناگونی بیان است.