با توجه به پاسخ هایتان، دکتر نیکنام چگونه می توان خداوند را خالق مطلق دانست؟ اگر به گفته شما خالق بداندیشی در انسان خداوند نیست بلکه «انگره مینو» بخش منفی و غیر سازنده اندیشه انسان است و خالق آن انسان بد اندیش است. در این صورت خالق مطلق بودن خداوند نقض

پرسش: 

 

 با توجه به پاسخ هایتان، دکتر نیکنام چگونه می توان خداوند را خالق مطلق دانست؟ اگر به گفته شما خالق بداندیشی در انسان خداوند نیست بلکه «انگره مینو» بخش منفی و غیر سازنده اندیشه انسان است و خالق آن انسان بد اندیش است. در این صورت خالق مطلق بودن خداوند نقض نمی شود؟ شاید مفهوم  مطلق بودن خداوند در فلسفه دین زرتشتی با مفهوم آن در ادیان ابراهیمی تفاوت دارد، لطفا توضیح دهید.

پاسخ: 

دوست گرامی، مَرتو(:انسان) در گذر زمان با اندیشه و خردِ خویش که به گفته فردوسی:  «نخستین فطرت پسین شمار / تویی خویشتن را به بازی مدار». آماج(:هدف) آفرینش راپی گیری و دنبال کرده است.

 

در فلسفه زرتشت، مرتوگان(:بشر) پیوسته یار، هماهنگ وهمراه خداوند بوده است. بنابراین شیوه زندگی را از دَد منشی (:وحشی گری) وشکار جاندران آغاز کرده و آنچنان دنبال کرده واکنون به دانش و هنری دست یافته است که من و شما در اندک زمان کوتاهی بتوانیم در هرسوی جهان، به سادگی با یکدیگر گفتگو کرده ودیدار داشته باشیم انگار که در کنارهم زندگی می کنیم.  چنانچه همه اینها را خداوند آفریده است! پس چرا از ملیون ها سال پیش مرتوگان به اینترنت خدا آفریده دسترسی پیدا نکردند؟ زیرا مَرتوی نوآور(:مخترع)، پیدا کننده (:کاشف)، نوآفرین (:مبتکر)به یاری دانش وآگاهی(اهورامزدا) پدید آورنده و آفریننده بسیاری از پدیده ها، هنر ها، زیبایی ها و رویدادهای مورد نیاز خود بوده که با بهره گیری از خرد و دانش همگانی در زمان خود روی داده است.

 

آفریننده یکتا (:خالق مطلق) بودن در اندیشه ایرانی به چِمار(:معنی) پدیدار شدن هستی تنهابا اراده یک سرچشمه با فروزگی(:صفت) دانایی و خرد است که در بینش زرتشت «اهورامزدا» نام گرفته است. آشکار است در کنار چنین خدایی ( فروغ دانایی، آگاهی وخرد) که پروردگاریکتا نام دارد. خدایانی دیگر، بت ها، فرشتگان، حواریون، جن و پری جایگاهی نداشته اند.

آری، مرتوگان با خرد خود می تواند کارهای خوب و بدی را انجام دهد که از اندیشه نیک یا بد او سرچشمه داشته و خداوند در پدیدار شدن آن کاره ای نبوده است. برخی از این اندیشه هاو کارهای نیک  مرتوگان، اهورایی است و پاره ای نیز از اندیشه اهریمنی می باشد که از پندار نادرست مرتو(:انسان) سرچشمه گرفته که ویران کننده است. مرتو درهرگام و هرگاهی دارای آزادی است که نیک اندیشی را برگزیند و آفریینده کارهای نیک باشد و یا به نیروهای اهریمنی نهاد و سرشت خود بها داده وآن را برتر شمارد، آنگاه است که با گفتار وکردار بد خود، به زندگی دیگران و جهان هستی آسیب خواهد رسانید.